نتایج جستجو برای عبارت :

اوضاع کنونی واسه خیلیا هم بهترین فرصته! آب گل آلود و

البته و صد البته که خیلیا هم هستن از اوضاع و شرایط کنونی به شیوه های مختلف سود می برن ! دقیقا مصداق همون جریان معروف ماهی گیری توی آب گل آلوده . مثل شرکت و بانک طرف حساب ما که اختلال اینترنت رو بهونه کرده و حقوقی که قرار بوده یه هفته پیش واریز کنه رو فعلا هاپولی کردن 
چه میشه کرد ؟
❆ لب های شراب آلود:
 
هرگز شرابی ننوشیده امکه مست شومهمین لب های پر از مَی توشراب آلود ترین خُم دنیاستبوسه ام برسان.
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
دلم واسه دانشگاه و قرارا و جلساتی که با استاد داشتم تنگ شده
واسه حس مفید بودنی که بهم میداد
واسه تعریف تمجیدایی که ازم میکرد
واسه زندگی سگی تو خوابگاه
واسه همش تو جاده بودن و یه جا بند نبودن
حتی واسه حسایی که تو کلاسای ترم یک داشتم و چه گهی که خوردمام
واسه امتحانای پایان ترم
واسه تحمل زورکی کلاسای بعدظهر
حتی واسه شهر دانشگاهی!
دلم تنگ شده
چه روزایی بود
امروز موقع تمیز کردن خونه ، یه فکری به ذهنم رسید. 
نه که چیز خیلی تاپی باشه و الان من یه نابغه باشم نه، 
من اینهمه سال با مبیتا هم اتاق شدم؛ موندم و زندگی کردم، اون به من خیلی اخلاقا رو یاد آوری کرد خیلی چیز ها به من یاد داد و منو از خیلی چیز ها متنفر کرد.
مثل احترام گذاشتن به خودت برای همیشه و خیلی چیزای دیگه.
و الان ، بنظرم این یه فرصته برای من که میتونم با یه کم تلاش از ایران واسه دو سه سال برم.
بنظر ایده بدی نیست. و بعدش فکر کردم بهش میارزه. اینج
واسه همه زنگ زدنات مرسی از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
دانلود اهنگ واسه همه زنگ زدنات مرسی بیا قرش بده سکسی واسه همه کادوهات
Gentleman Lyrics هی وقتشه بدی لب روی baby اول اول بگیر کمر و هی قر بیا بیا قرش بده سکسی واسه همه زنگوله زدنات ممنون واسه همه. بیا بیا قرش بده واسه همه زنگوله زدنات ممنون واسه همه پیگیریات ممنون واسه همه ی کادوهات ممنون آه بدن و ببین جوون اب خودتو بلرزون اب همه میگن ساسی پاشو همه.
ادامه مطلب
دانلود آهنگ صوتی موج کف آلود قاسم جبلی
دانلود اهنگ موج کف الود جبلی
دانلود آهنگ موج کف آلود آغاسی mp3
دانلود آهنگ صوتی موج کف آلود آغاسی


اهنگ قاسم جبلی موج کف الود
موج کف آلود احمد غفوری
دانلود آهنگ موج کف آلود ایرج مهدیان

اهنگ موج کف الود ایرج مهدیان
دلم تنگ شد واسه قدیما، واسه روزایی که دختر بچه شش ،هفت ساله بودم، واسه کوچه بن بست کنار خونه بابا بزرگ ،واسه شیطنت کردنا و بازی کردنمون.واسه اون حوض مربعی شکل کنار باغچه ،واسه خونه ای که خیلی وقته چراغش خاموشِ..
دلم تنگ شد واسه روزای عید که  بی قرار قبلی و دعوت و هماهنگی،همه جمع بودیم خونه بابا بزرگ ،واسه جمعمون که جمع  بود...روزای عید قربان بی اراده ذهنم میره به سال های بچگی و روزای خوب وخوش گذشته ...روزایی که بعد فوت بابا بزرگ و مامانبزرگ حکم
چقدر دلم می‌خواد یکی بود می‌تونستم باهاش درد و دل می‌کردم
چقدر دلم می‌خواد میشد برم بغل مامانم و چند دقیقه‌ای آروم میشدم
چقدر دلم می‌خواد راحت تصمیم‌م رو بگیرم بدون عذاب وجدان بدون حس تنها گذاشتن تو اوضاع نسبتا نامناسب
چقدر دلم می‌خواد می‌تونستم واسه چند ماه هم که شده واسه خودم زندگی کنم بدون دغدغه‌ی بقیه رو داشتن...
من هنوز همان کودکم مادر اما بازی ها بزرگ شده اند ، کثیف شده اند ، دست ها دیگر گل آلود نمی شوند ، خون آلود می شوند ، زخم ها و جراحت ها خوب نمی شوند ، اسلحه ها واقعی اند ، آدم ها به راستی می میرند ، گریه ها و فریاد ها ساختگی نیستند ، من می ترسم ... دنیا به کابوس های شبانه ام می ماند ؛ دیگر نمی خواهم بازی کنم ، من این بازی را دوست ندارم.
خیلی مسائل واسه فکر کردن ، خیلی تصمیمات واسه گرفتن و خیلی کارها واسه انجام دادن دارمباید واسه همشون برنامه ریزی کنم
و این در حالیه که دیروز با دوستام تفریح بودیم ، امروز در حال جمع آوری وسایل و مرتب کردن اتاق و آماده شدن واسه کلاس های فردا و مهمونی بعد از ظهرشم
فردا الف میاد پیشم.
دیدار دیروز هم باعث شد دلم بیشتر واسه ف تنگ شه.دوستی که دنبالشم.اما حیف که خیلی همدیگه رو نمیبینیم
دیگه آدمی هم نیستم که توی مجازی بتونم باهاشون صحبت کنم آنچنان.هیچ
شب.تاریکی.سکوتی که با صدای تیک تاک ساعت شکسته میشه.تنهایی و یک عالم فکر که به سرم هجوم اورده.
نمیدونم تکلیف مغزی که مدام فلش بک میزنه به گذشته و جاهایی که هیچکس فکرشو نمیکنه و یادش نمیاد؛بعد از سال ها به یادم میاره.. چیه؟
دیدن اون جزییات لعنتی بعد از سه سال توى خاطراتم چه فایده ای داره؟
شاید یکی از دلایل این حال، اوضاع مزخرف و بهم ریخته ی این روزهای مملکته.میدونید،اون موقع(سه سال پیش) شرایط خیلی بهتر بود.شاید ذهنم دلش میخواد فرار کنه ازین روزها
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
واسه آرزوهای ناگفتنیت 
واسه اوناییکه هیچ کسى ازشون خبر نداره،
واسه "التماس دعا" هاىِ از ته دلت که خجالت کشیدى بگى ولى خدا شنیدتشون 
واسه تمام اینها هم که شده میخوام بگم ، نگران نباش
مطمئن باش بهترینش برات اتفاق می افته❤️
امروز آخرین روز از برج زیبایم، آبان ماه بود
و من در سگ اخلاق ترین حالت ممکن خودم بودم
پاچه‌ی همه‌رو از دم گرفتم
حوصله‌ی خودمم نداشتم
نمیدونم چرا
واسه اینکه آخر آبان شده یا شایدم تو دوره باشم
ولی نه، دوره که نمیشه. اصن در توانم نیست
ولی حالم خوب نیست
دلم پر میکشه واسه اینکه یه بار دیگه ببینمش
اینم که شد دیالوگ فیلم
ولی به هرحال
من حالم بده
خوب نیستم
دلم تنگ شده
تنگ میشه
واسه آبان
واسه زندگیم
واسه ماه قشنگم
کاش یه جایی داشتم برم یه دل سیر
یه دل
از یه هفته قبل همراه یکی از رفقای دیگه اومدیم کرمانشاه.
تو دانشگاه صنعتی اینجا ، 6واحد درس برداشتیم که ان شاءا... بتونیم 8ترمه دانشگاه رو تموم کنیم!
تا2شهریور اینجام.
فقط شنبه یکشنبه دانشگاه میریم. سه شنبه هم تا ظهر. یعنی اکثر وقتم خالیه.
خیلی کارها تو ذهنم هست.
بهرتین فرصته این یه ماه.
البته اراده میخواد. اراده. توکل ... . ان شاءا... خدا کمک کنه.
تو پست های بعدی می نویسم ... .
انفجار نفتکش‌ها  این بار در عمان!
و باز انگشت‌های خون‌آلود به سمت ایران می‌رود،
در شورای امنیت مطرح می‌شود،
امّا رسیدن به اجماع بین المللی علیه ایران، سراب می‌شود،
آیا در حال تکمیل پازلی برای بدست گرفتن تنگه و دریای عمان هستند؟
+سید علیرضا مصطفوی
داستان قشنگ مورچه و کک
روزی، روزگاری کک و مورچه ای با هم دوست بودند. یک روز کک به مورچه گفت «دلم از گشنگی ضعف می رود.» مورچه گفت «من هم مثل تو.» کک گفت «بریم چیزی بگیریم و شکم مان را وصله پینه کنیم.» و نشستند به صحبت که «چه بگیریم؟ چه نگیریم؟» «گردو بگیریم پوست دارد.» «کشمش بگیریم دم دارد.» «سنجد بگیریم هسته دارد.» «بهتر است گندم بگیریم ببریم آسیاب آرد کنیم؛ بیاریم خانه نان بپزیم و بخوریم.» کک رفت گندم گرفت آورد داد به مورچه. مورچه گندم را ب
+امروز روم دوم رژیمم بود.
+روغن نارگیل واسه مو فوق‌العااااده اس. یه شی باتر هم واسه قبل حمام میگیرم و البته حیف تمام پولایی که واسه سرم مو داذم! هیچ کدوم به پای روغن نارنگیل نمیرسن، با دو بار زدن موهام خیلییی نرم شده. ماسک موم البته تموم شده که به زودی یه گارنیه میگیرم.+چقدددر حال و هوای عید دارم! البته اینم بگم که امشب  حسابی سرده اما صبحا حس عید دارم!
+دیگه برم یه ویدیو واسه پیجم ادیت کنم. فعلا :)
دیشب خوابتو دیدم دیوونه من
داشتیم قدم میزدیم، مث همیشه
سرد بود و دستای همو محکم گرفته بودیم
چشمات پر بغض بود
خودتو انداختی تو بغلم و محکم گرفتمت بین دستام
هم تو آروم شدی، هم من
ریه‌هامو پر کردم از عطرحضورت
جاری شدی در من
سرتو گرفتم بین دستام
نگاهم رو دوختم به صورت ماهت
پیشونیتو بوسیدم
مثل همیشه
و بیدار شدم
ای کاش این رویا هیچوقت تموم نمیشد
کاش اون روزا ادامه داشت تا ابد
تا .......
دلم خیلی تنگه واسه دیدنت
واسه بودنت، واسه همه چی
واسه قهرکردنات،
امروز یکی همه ی غلطایی ک کرده بودمو کوبید تو صورتم...^^اومدم اعتراف کنم شاید بار گناهم سبک شهمن...پاک نیستم...هرزه تر از اونیم ک فکرشو کنین...الانم دارم تاوان آه کساییو میدم ک...دلشونو شکستم......جیمین شی...منو ببخش...با تو بیشتر از همه بد کردم...کوثر...لیندا...و...خیلیای دیگه...آره خیلیای دیگه...واسه همه ی دروغای کثیفم متاسفم...واسه...قایم شدن پشت نقاب بی گناهی...متاسفم...واسه حماقتام متاسفم...واسه خودخواهیام...نامردیام......
اگه این کار مزخرف رو تو این سه ماه و این گرما تحل میکنم؛ فقط و فقط واسه این بود یکم پول داشته باشم واسه تولدش یه چی خوب بگیرم.
الان که نیست..
دیگه فقط جون کندنه اینجا بودن برام
راستی راستی تموم شد همه چی؟!
چرا من نمیتونم باور کنم
چقد بدم میاد از عنوان نوشتن واسه اینجا
داشتم فکر میکردم خیلی خوب میشد یکیو استخدام میکردم یه سری کارامو برام انجام بده که من یه کم سرم خلوت بشه بتونم بشینم با تمرکز زبانمو بخونم مقاله مو بنویسم فکر کنم ببینم چند چندم با اوضاع و احوال زندگیم که یهو گوشیم زنگ خورد
مامانم بود. میخواست براش چتر بخرم! 
من از خرید رفتن بدم میاد خب:(((( 
دو ماهه میخوام واسه خودم یه مانتو بخرم، نتونستم!  
با گذشت بیش از ۱۲ سال از انتشار، می‌توان از افتتاحیه Resident Evil 4
به‌عنوان یک بازی ایده‌آل برای سنجش دیگر بازی‌ها استفاده کرد. در روستای
اسپانیای معروفی که اکثر رخداد‌های پرپیچ و خم Resident Evil 4 را میزبانی
می‌کند، اوضاع نسبت به بازی‌های هم‌سبک و هم‌رده کاملا متفاوت است. در این
روستا، همه چیز مثل یک عنوان کلاسیک و سنتی با میل شما پیش می‌رود و این
شما هستید که همه چیز را به جلو می‌رانید. درها را می‌شکنید، از پنجره به
داخل خانه می‌پرید، در م
 قاسم ز جهان چو بست دیده
از چشم جهانیان خواب پریده
 
او در این جهان هیچ نیآسود
روشن بنمود این ره مه آلود
 
 سردار بخفت به تیغ رعدی
آن تیغ که زد به جسم مهدی
 
آن تیغ  کبود محنت آلود
بنشست بر پیکر دو مقصود
 
لعنت به کبودی تو ای رعد
لعنت به یزید و عمر سعد
 
لعنت به سگان استخوان خوار
لعنت به سران ارتش جهان خوار
 
لالایی قشگی است حقوق انسان
تا خواب شویم جملگی بدین سان
 
خون خواهی تو در جغرافیایی عشق است
از صنعا، تهران ، تا بغداد و دمشق است
..............
ادام
ما عادت کرده بودیماما من هنوز تقلاهای تو را به خاطر داشتممن تمام این دنیای کثیف را گذاشته بودم لای صفحات کتابی که قرار بود هیچگاه به پایان نرسدمن تمام شهرها را به آتش کشیده بودممن اشک تمام نوعروسان بیوه را، من شیارهای خون آلود تمام درختان به دار آویخته را، من تو را، من خودم را..من خدا را به دریا سپرده بودم..
اما تو از لابه لای سر انگشتانی که هیچگاه لمست نکرده بودند قد میکشیدیشهر خودش را به دریا می انداخت و بین آخرین گدازه های آتش به نوعروسان ب
یه بار دیگه رو اون مبل داغون کنار هم بشینیم تو خیره شی به من. من سعی کنم نادیده بگیرم گرمای شیرینی که بینمونه‌. با هم نورپردازی کنسرتا رو تحلیل کنیم و از نبود امکانات تو دانشگاه غر بزنیم. تو هی نگام کنی من بگم چیه؟ بگی قشنگی. چیه نگات نکنم؟ من بگم نه تو مثل هربار ناراحت شی و روتو برگردونی. بعد نوبت من میشه که دلتنگیمو رفع کنم. چقدر دلم تنگ شده واسه اون روزا. واسه مأمن دستات که یه هزارتوی پر از قصه بود. واسه سونات مهتاب بتهوون.
حدود سه ماهه کشور تو اوضاع غیر عادی و فوق العاده قرار گرفته
از ماجرای ابان و گرون شدن بنزین و کشته های اون روز ها و قطعی اینترنت کشور تا ترور سردار سلیمانی و خروش میلیونی و بی سابقه و با معنای مردم و سقوط هواپیمای نخبگان و پدافند و خطای انسانی...
چیزی که حس میکنم اینه نظام داره برهه حساس تاریخی رو میگذرونه
راستش این روزه ها پای نظام موندن خیلی سخته
این روز ها تشخیص درست و غلط توی جو مه آلوده سخته
وقتی اون چیزایی که تا قبل به عنوان نقطه اتکا و قو
حدود دوماهه کشور تو اوضاع غیر عادی و فوق العاده قرار گرفته
از ماجرای ابان و گرون شدن بنزین و کشته های اون روز ها و قطعی اینترنت کشور تا ترور سردار سلیمانی و خروش میلیونی و بی سابقه و با معنای مردم و سقوط هواپیمای نخبگان و پدافند و خطای انسانی...
چیزی که حس میکنم اینه نظام داره برهه حساس تاریخی رو میگذرونه
راستش این روزه ها پای نظام موندن خیلی سخته
این روز ها تشخیص درست و غلط توی جو مه آلوده سخته
وقتی اون چیزایی که تا قبل به عنوان نقطه اتکا و قو
باید بگم که اصلا لذت نمیبرم از شغل تولید محتوا دیگه! یعنی نوشتن واسه اینستا و وبلاگم و خودم رو دوست دارم اما. نوشتن سفارشی رو نه. البته حتی تولید محتوا واسه کار خودم رو دوست دارما. خلاصه اینا رو مینویسم که بدونم این روزا واسه جمع کردن سرمایه کارم دارم زحمت میکشم! بعله. خدایا شکرت به هرحال. 
راستی امروز یه پروژه ایجاد کردم واسه اینستا، بعدا توضیح میدم.
درستش این بود که تو یه سالن چندهزارنفره واسه ملت کنسرت اجرا می‌کردم نه این که کل شب رو با تِی واسه در و دیوار آشپزخونه چهچهه بزنم و برقصم، آخرشم واسه تشویق خودم دست و سوت بلبلی بزنم!
[پاچه های شلوار گُل‌گُلی مامان‌دوز را پایین می‌کشد و پشت‌چشم ‌نازک‌کُنان از آشپزخانه خارج می‌شود]
 قاسم ز جهان چو بست دیده
از چشم جهانیان خواب پریده
 
او در این جهان هیچ نیآسود
روشن بنمود این ره مه آلود
 
 سردار بخفت به تیغ رعدی
آن تیغ که زد به جسم مهدی
 
آن تیغ  کبود محنت آلود
بنشست بر پیکر دو مقصود
 
لعنت به کبودی تو ای رعد
لعنت به یزید و عمر سعد
 
لعنت به سگان استخوان خوار
لعنت به سران ارتش جهان خوار
 
لالایی قشگی است حقوق انسان
تا خواب شویم جملگی بدین سان
 
خون خواهی تو در جغرافیایی عشق است
از صنعا، تهران ، تا بغداد و دمشق است
..............
ادام
تانیا زنگ زده میگه منو بوس نکنیا همه میگن کروناس! بعذم میگه میخوام بیام خونتون ولی الان نمیشه بایذ برم کارامو بکنم زشته همه نگام میکنن! یا اینکه عمو حمید برو مسافرت. بابام بهش گفت واست کیک میگیرم گفت نه من با ماشین خودم میام تو با ماشین خودت بیا! گفتم مگه رانندگی بادی گفت اره گفتم خب ببرم دَ دَ اول گفت باشه بعد گفت نه :))) خودت برو
اخه عشق منههههه :****امروز کلی کار کردم و امتحان گرافیک و... و تازه بعدشم عکس واسه محتوای سایت درست کردم که خوب شد اما او
ببخشید ، خیلی وقته دیگه مثل قبل نمیتونم مطلب بزارم ، اینقدر مشکلات و درگیری زیاد شده که اصلا کار های عام المنفعه رو نمیشه انجام داد ، خبری از بهبود اوضاع نیست ، اگه زنده موندیم و اوضاع تغییر مثبت داشت دوباره برای اطلاع رسانی و افزایش اطلاعات عمومی اقدام میکنم
خیلی خوب پیش رفتم. شمردم دیدم حدوووداً 53 کیس دیگه اونم فقط در کتاب گریم باقی مونده و تا بحال 67 کیس (باز هم فقط کتاب گریم) رو نوشته ام.
زندگی هم بد نیست... همه چیز داره کم کم خوب پیش میره. نمیدونم خیلی چیزها رو میتونم اینجا بنویسم یا نه. ولی اوضاع خوبه. خدا رو شکر میکنم.
وقتی میخوای کسی رو ببخشی اما نمیتونی ، ازش دور شوبه خودت فرصت بده
شاید حتی به اون
این یکی از دورترین راه هاییه که واسه بخشیدن یکی به ذهنم میرسه.وقتی اوضاع دیگه خوب نیست
وقتی خودت خوب نیستی 
نمیدونم.حداقل میدونم که در این لحظه دیگه با صحبت کردن واسم حل نمیشد.
درک نمیکنم یه چیزایی رو. دلیلشونو.انگیزه ی پشتشون رو
اینکه بخوایم به یه حسی برسیم اما به چه قیمتی؟
اینکه گاهی فقط و فقط به خودمون فکر کنیم قشنگ نیست ...
 فرار میکنم از این موقعیتتلاش های مصر و مکررش برای بوسیدنو همزمان زمزمه های "خیلی دوستت دارم"نه طاقت ماندن دارم و نه پای رفتننه اینجانه آنجامعجزه لازم دارم................تو قرار بود معجزه کنی واسم، معجزه ای به اندازه ی بزرگیتپس چرا بدتر کردی
........      
دیگه نمیتونم حتی ببوسمشیه چیز خیلی کوچیکیا شایدم بزرگمتاسفمواسه انقدر بد بودنمواسه قدرتو ندونستنبه خدا نمیدونم باید چکار کنمخیلی متاسفم واسه همه چیزواسه بودنم تو زندگیت...............جهان من آشوب است
بیست دقیقه روز یکشنبه  نهم تیر 98 ...
قبل هرچی..حرف اول ..حرف اخر....دوست دارم تا ابد
فردا میرم واسه زندگیمون ....تار موهات کنار کنار کنارکنار منه ..مث تموم تو... میرم واسه ساختن زندگیمون...میرم با همه وجودم  بجنگم واسه شنیدن صدای تند خوش قلبت....واسه داشتنت...با تموم دلخوشی تو...ب امید تو...ب هوای تو...به هوای تو که همه داروندارمی....واسه شنیدن " آخیش" گفتنت
فردا کنارمی ...باهم میریم واسه زندگیمون با دل تنگ تنگ اما خوش خوش خوش...
دنیام
میبوسمت...ببوس منو
منو راه
امشب ب زور یکی‌رو‌گیر آوردم باهاش حرف زدم
ولی کافی نبود
تمام سعیمو کردم درباره موضوع پیش رو حرفی نزنم
کاش پایان نامه ش زودتر تموم شه. بیشتر وقت داشته باشه باهم حرف بزنیم
دلم برا اون وقتا ک هر رور از صبح تا غروب با هم بودیم تنگ شده
و داشتن هم اتاقی هایی ک همیشه کنارتن و احساساتتو جواب میدن
دلم واسه ی دردودل ۲ نصف شبی با یه گروه دوستانه تنگ شده
واسه ی بحث فلسفی ۵ ۶ نفره جذاب درباره معنای همه چی
واسه تعریف کردن از تجربیات مختلف برا هم
واسه گفتن از
خلاصه بگم و برم بخوابم
یکشنبه رفتم پیش دکترم
گفتم بی خواب شدم تا 7 صبح با هیچ ترفندی خوابم نبرده و اومدم بگم از فلان دارو خوردم که خوابیدم
ترسیدم... گفتم چون شما در دسترسم نبودید با مشورت یکی از استادهام از فلان دارو خوردم ...
چیزی نگفت سر تکون داد فقط
گفتم سردردم خیلی بهتر شده ولی سرگیجه نه ، همونه
دوز داروی ضد سرگیجه رو بالا برد ، ضد افسردگی همون ،یه سرکوب کننده cns واسه سردردهام
هم همون قبلی و یه خواب آور متفاوت با اون که خودم
میخوردم اضافه کرد
امروز واسه امریه رفتیم و ظرفیتشون تکمیل بود، به چند جای دیگه ارجاع دادن الان. و واسه همین کافه نرفتم.
دیشب هم خوابم نبرد و اون 3 ساعت از کف رفت.
صفحه ی 400 طبل حلبی ام و کماکان راضی نیستم ازش. 400 صفحه ی دیگه هم مونده.
واسه فردا برنامه ای ندارم، حتی در این حد که: "مسواک بزنم، کتابو ادامه بدم" ...
الانم میخوام با یه ملاتونین برم به استقبال خواب.
بامداد نوزده تیر، یازده روز مانده به مرداد.
یه لیست درست کردم 
اسم ده تا کتاب نوشتم که واسه امسالم بخونم 
کتاب خوندن دوست دارم ولی تو خوندنش تنبلم 
امروز رسیدم به کتاب پنجم
جز از کل گرفتم دستم 
راستش یکی از دلایلی که باعث شد بیشتر قدر کتابامو بدونم 
بخوام کامل بخونمشون 
این بود که میدیدم قیمت کتابا هی داره میره بالاتر 
و من پولی ندارم برای گرفتن کتاب جدید 
...
تا قبل این داستان کرونا با یکی حرف زده بودم واسه کار 
قرار بود بعد سال دوباه برم سرکار
کار قبلیمو دوست نداشتم احساس میکردم یه ک
هرچقدر سن‌ات بیشتر شه، و ارتباطاتت بیشتر شه، و بالغ‌تر شی، بیشتر به این نتیجه می‌رسی که توی روابطت، تنها کاری که می‌تونی بکنی و باید بکنی، اینه که واسه دیگران تا جایی که می‌تونی خوب باشی؛ اما یه اپسیلون هم انتظار خوبی از هیچ‌کس نداشته باشی.نه واسه آرامش دیگران، بلکه واسه آرامش خودت...
این، به نظرم اساسی‌‌ترین اصل روابطه.
خودمم دیگه خسته شدم از تنبلی و درسای نخوندم
دیشب تا ۵ و نیم شب بیدار بودم و داشتم واسه میدترم زبان میخوندم
نه نه اشتباه نکنید من خرخونی نمیکردم ساعت ۱ و نیم نصف شب تازه یادم افتاد که عهههه فردا صب امت زبان دارم =|||
قرار بود ۷ و نیم پاشم برم زند که تا ۸ بانک باشم و کارای بانکیم تموم کنم ولی خب این نخوابیدنه گند زد توی همه برنامه ها و تا ۹ خواب بودم همونم بخاطر امتحان بیدار شدم وگرنه شیراز باشه منه تنبل و خواب آلود هم باشم شبش هم نخوابیده باشم =/// دی
من انقدر دل تنگ آذربایجان و شهرم هستم که با شنیدن هر آهنگ آذری یا ترکی دلم پر میکشه واسه فامیل و دوستام واسه شهرم واسه عروسی ها واسه اون لحظه های خوب.
من 10 سال اونجا زندگی کردم و 14 سال اینجا با این حال دلم واسش پر میکشه.
من همه روزای خوبمو اونجا جا گذاشتم.
شهری که خاکش طلاست.
قطعا اگه منو ولم کنن سر از شهر های ترک زبان درمیارم و دیگه فارسی مارسی یوخدی در اعماق وجودم من یک نژادپرستم!
یه جوری کف اتاقو آب گرفته و سقف چکه میکنه ...که میخوام از اتاق تو حیاط فرار کنم...بیخیال وسیله مسیله هام...
فقط لپ تاپ و گوشی و کتابای کتابخونه دانشگاه و کتابای بچه های دیگه ..‌
الفرار ...
.....هر سال ایزوگامش میکنیم...بازم این اوضاعه...
همه دارن پیشرفت میکنن من پس رفت...تو سبک زندگی و فناوری های نوین!یه کاسه ک توش یه پارچه پهنه ...ته اوووووج خلاقیتمه هااا قشنگ...که چک چکش نصف شب نره رو مخم...دقیق زیر سوراخ سقف ..‌
خدایا ...به من خاطراتی تو زندگی عطا فرمودی ک
امروز تا حدی داغان(همون داغون خودمون) بودم که یهویی 7 تا قرصو با هم خوردم اونم قرصای قوی در حالی که ناشتا بودم
حالا اولش که حالم بهم میخورد بعدشم که کلا از هوش رفتم... یعنی خدا به دادم رسید
الان پیش خودتون میگین این روانیه یا هر چیز دیگه ای... ولی اگه یذره موقعیتمو میدونستین درکم میکردین
توی وب اصلیم هیچی نمیگم هیچی
ولی خب باید از بهار جان یه عذرخواهی بکنم(گرچه اینجا رو نمیبینه) «مهربون قول داده بودم امروز پست بزارم ولی خب ببخشید نمیتونم متاسفم.
Fereshteh
#BabakMafi
اسم ترانه هام هر اسمی که بشه 
منظور من تویی منظور خواهشه
اسمت برای من چه خواستنی شده 
دلم کنار تو شکستنی شده
فرشته نبودی ولی واسه من بهترینی 
واسه اخلاقای بد و خاص من بهترینی
هنوزم مث تو توی زندگیم پا نذاشته 
کسی مثل تو مهرشو تو دلم جا نذاشته
واسه ی من بمون واسه ی من بخون 
تو هنوزم برای من مثل گذشته ها دیوونگی کن
واسه من فکر تنهایی نباش و باز کنار من 
بمون و زندگی کن زندگی کن
فرشته نبودی ولی واسه من بهترینی 
واسه اخلاقای بد و خاص من
امروز پنج شنبه ست - 16 آبان 98
 
زبان چیزیه که باید تا تهش بری. باید هر روز واسه اش وقت بزاری. منم به زبان علاقه دارم و زبانم هم خوبه، اما نه در حد تافل و آیلتس!
یه فیلد توی وبلاگم واسه زبان باز می کنم و از این به بعد بیشتر بهش فکر می کنم و واسه اش وقت می زارم
دل را گاهی باید شست بر مجنون بیدی آویخت
زل زد به دل و فریاد برآوردتا کی گل آلود تو را آویخت؟
+ ای کاش میشد دل را همچو نوزادی که از شیر می گیرند با شکلاتی سرش را شیره مالید و ترک عادتش کرد! دل را شاید گفت همچو دختر بچه ایست که عروسکش را هرچند زشت باشد را با زیباترین و گرانترین عروسک دنیا عوض نمیکند!
+ این در ذهنم عمیقتر در حال رشد کردن می باشد وقتی که هر دم به عاشقانه هایش برای دگری می نگرم و باز می نگرم...
+ ای یار این چندمین شبیست که در هوای تو از خو
دل را گاهی باید شست بر مجنون بیدی آویخت
ذل زد به دل و فریاد برآوردتا کی گل آلود تو را آویخت؟
+ ای کاش میشد دل را همچو نوزادی که از شیر می گیرند با شکلاتی سرش را شیره مالید و ترک عادتش کرد! دل را شاید گفت همچو دختر بچه ایست که عروسکش را هرچند زشت باشد را با زیباترین و گرانترین عروسک دنیا عوض نمیکند!
+ این در ذهنم عمیقتر در حال رشد کردن می باشد وقتی که هر دم به عاشقانه هایش برای دگری می نگرم و باز می نگرم...
+ ای یار این چندمین شبیست که در هوای تو از خو
من تو را میگذارم در چمدانی کهنه و حمل می‌کنم تا وقتی دوردست ترین سرزمین‌ها را پیمودم، گمان کنم در وطنم هستم. من از دریاهای زیادی عبور خواهم کرد، بیابان هایی را پشت سر خواهم گذاشت که تا چشم می بیند بیابانند و آنقدر دور خواهم شد که از آن شهر، تنها تو برای من بمانی.
من از آن آسمان تیره ، از خورشید بی رحم و سوزان، من از درختان بی ثمر خیابان ها،از دیوارهای سنگی و بغض آلود گذر خواهم کرد و بی آنکه بخواهم؛ یادی از آنها را تا ابد با خود خواهم داشت.من مرد
خیلی ممنون انقد آسون منو داغون کردیواسه احساسی که داشتم دلمو خون کردیتو که هیچ حسی به این قصه نداشتی واسه چیمنو به محبت دو روزه مهمون کردیهمه عالم می دونستن که بری میمیرماما رفتی و همه عالمو حیرون کردیخیلی ممنون واسه هرچی که آوردی به سرمخیلی ممنون ولی من هیچ وقت ازت نمی گذرممن حواسم به تو بود و تو دلت سر به هوابا همین سر به هواییت منو ویرون کردیمن که با نگاه شیرین تو فرهاد شدممگه این کافی نبود که منو مجنون کردی؟همه عالم می دونستن که بری میمی
از بی تفاوتی بدم میاد اما بدجور بی تفاوت شدم
دوست ندارم این اوضاع رو
راستش نمیدونم چی دوست دارم اما این اون چیزی نیست که من میخواستم 
دلم از اون مسافرتای تنهای تنها میخواد فقط یه مدت اصلا دلم میخواد مثل فیلم cast away یه جای دور افتاده باشم 
فقط یه مدت
اینا نشانه های کودک درون پودر شدست فک کنم
به یه روانشناس ماهر نیاز دارم
چشمان وق زده و مرغوارش را به دیوار دوخته بود...درحالی که با انگشتانش روی میز ضرب گرفته بود مدام تکرار میکرد :برای چی بود!؟همه ی این کارا واسه چی بود؟؟!...غروب آفتاب بود...دقیقا همان زمانی که تیغ تاریکی سر خورشید را از تنش جدا می کرد...ایستاد و صندلی را عقب کشید...داشت در نور خون آلود خورشید ذوب میشد...برق ساتن آبی رنگ و مشمئز کننده لباس آن زنک چشمش را سوراخ کرده بود...دیگر در اتاقش نبود...و چقدر از آبی متنفر بود...دخترک میرقصید و کف پاهایش از سیاهی ذاتش
درست همون وقتی که فکر می‌کنی اوضاع از این بدتر نمیشه، یه اتفاق دیگه میفته و بهت ثابت میشه که اوضاع همیشه در حال بدتر شدنه و نباید سعی کنی آینده رو پیش بینی کنی‌. و درست همون لحظه ای که کم میاری، همون لحظه ای که میگی بسه، و همه چی رو رها می‌کنی، اونجا آغاز نابودی تو میشه ؛ بعدها هرچقدر حسرت بخوری که ای کاش تسلیم نمیشدم، بازم فایده ای نداره.
درست همون وقتی که فکر می‌کنی اوضاع از این بدتر نمیشه، یه اتفاق دیگه میفته و بهت ثابت میشه که اوضاع همیشه در حال بدتر شدنه و نباید سعی کنی آینده رو پیش بینی کنی‌. و درست همون لحظه ای که کم میاری، همون لحظه ای که میگی بسه، و همه چی رو رها می‌کنی، اونجا آغاز نابودی تو میشه ؛ بعدها هرچقدر حسرت بخوری که ای کاش تسلیم نمیشدم، بازم فایده ای نداره.
نصف شبی یاد این ماجرا افتادم
ی بار مادرم داشت میرفت خونه داداشش چهار پنج روز بمونه ،وسیله هاشو جمع کرد گذاشت تو کیف مسافرتی و راهی شد 
بعد رفتنش ی خورده اوضاع خونه بهم خورد ،جا بعضی وسیله ها رو نمیدونستیم 
منم تو اون اوضاع مسواکم گم شده بود هر چی گشتم نبود رفتم یکی دیگه خریدم 
خلاصه مادرمم برگشت و دور هم نشسته بودیم گفتم مسواک منم خود به خود غیب شده !!
ادامه مطلب
این روز ها خیلی نگران اوضاع دانشگاهمم . ترم آخری- تابستون آخری - کارآموزی- نتیجه کنکور-پروژه پایانی-ارائه استاد- پاس شدن درسای این ترم -معدل کلم- رشته  و دانشگاهی که قبول میشم... خیلی نگرانم ... یه دعا ی از ته دل بکنید برام این ها همه در سایه گیسوی نگار آخر شه! (استعارس قاعدتا! وگرنه تو این اوضاع نگار کجا بود :) )خلاصه تموم شه و راحت شیم هر چی زود تر از این لیسانس کوفتی و ارشد رو بی مشکل و گیر و گرفت شروع کنیم امسال
من به اندازه ی تموم اتفاق های بدی که تو زندگیم افتاده به خودم مدیونم، به اندازه ی بدی هایی که در حقم شدو در مقابلش فقط سکوت کردم! به اندازه ی شبهایی که تا صبح بیدار موندمو خوابم نمیبرد، به اندازه ی کارایی که دوست داشتم و نکردم! به اندازه ی غرور بیجایی که  بعضی وقتها داشتم، به اندازه ی جرأت نداشتنم، به اندازه ی خوردن بعضی از حرفامو نگفتنشون، به اندازه ی کم کاری هام واسه موفق نشدنم، به اندازه ی همه ی این ها به خودم مدیونم! من ادم بدقولی بودم واسه
داری میری از خونه ی آرزو جدا میشم از تو چه آواره و کنارت نمیزارم از زندگیم
برو زندگی کن بزارم کنار پی آرزو های بعد از منی منم غصه هامو به دوش میکشم
بتونم از عشقت بمیرم ولی نمیتونم عشق یکی دیگه شم
واست بهترین هارو میخوام چون واسه اولین بار فهمیدمت
واسه آخرین بار عاشق شدم واسه اولین بار بخشیدمت
به امید رویای بوسیدنت به عشق تو چشمامو خواب میکنم
اگه صد دفعه باز به دنیا بیام میدونم تو رو انتخاب میکنم
اگه بعضی وقتا دلت تنگ شد یه گوشه مثل من فقط گریه
داری میری از خونه ی آرزو جدا میشم از تو چه آواره و کنارت نمیزارم از زندگیم
برو زندگی کن بزارم کنار پی آرزو های بعد از منی منم غصه هامو به دوش میکشم
بتونم از عشقت بمیرم ولی نمیتونم عشق یکی دیگه شم
واست بهترین هارو میخوام چون واسه اولین بار فهمیدمت
واسه آخرین بار عاشق شدم واسه اولین بار بخشیدمت
به امید رویای بوسیدنت به عشق تو چشمامو خواب میکنم
اگه صد دفعه باز به دنیا بیام میدونم تو رو انتخاب میکنم
اگه بعضی وقتا دلت تنگ شد یه گوشه مثل من فقط گریه
دیشب بابا زنگ زده بود به عمو. اوضاع قم خیلی خرابه. چهار تا بیمارستان مخصوص کرونا کامل پر شدن و دارن تو قم بیمارستان صحرایی می‌زنن گویا. کلی به عمو سفارش کرد که تو رو خدا از خونه بیرون نرو و اینا.
بعد زنگ زد به دایی که ببینه حواسش به مامان‌جون و باباجون هست یا نه. بعدش که فهمید خاله‌اینا رفته بودن خونه‌شون، حسابی عصبانی شد و به مامان گفت که به خواهرت زنگ بزن بگو چرا حواسشون نیست که بابات شیمیاییه و مامان و بابات هر دو سنشون رفته بالا و براشون خ
دو هفته ی سخت رو در پیش روم دارم…
جمع بندی کل پایه… خوندن بعضی مباحث پیش دانشگاهی آزمون قلم چی که شرکت نمیکنم…
و نهایتا آزمون سنجش…
چقدر خسته ام…
و چقدر برام مهمه که این دو هفته عالی پیش بره و به اتمام برسه… در غیر این صورت… هیچی! حتما عالی پیش میره. :) امیدوارم عالی پیش بره… 
امیدوارم همه ی بد درس خوندنام جبران بشه… آخرین فرصته…
+ چه فعل و انفعلاتی توی سرتون شکل میگیره که وقتی آدم بهتون سلام میکنه طاقچه بالا میذارید و جواب نمیدید؟ اینطوری
من خیلی سر زدم اونجا
وقتی اوضاع خوب بود 
وقتی اوضاع بد بود 
و وقتی اصن اوضاعی نبود 
جالبه خودم پیدا کرده بودم 
تنها رفتم اولین بار و خو ۹۹ درصد موارد هم تنها بودم 
الا دوبار 
هوا چقدر عجیب شده 
دیلمان برف 
اینجا ۷ درجه 
جالبه 
اردیبهشت عجیبیه!
حتما مادرا جاشون جای خوبیه حتی وقتی نیستن 
امیدوارم باعث لبخند باشه برات زندگی دختر کوچولوت.
ضمن عرض سلام؛ از مخاطبین بزرگوار خواهشمندم از وضعیت اینترنت شهر خود گزارش دهید تا به این طریق بهتر بتوانیم از اوضاع اینترنت در شهرها با خبر باشیم. لطفا بنویسید:
در کدام شهر یا روستا زندگی می کنید؟
آیا در منطقه خودتان به اینترنت جهانی دسترسی دارید یا نه؟
پیش بینی شما از آینده اینترنت کشور چگونه است؟ آیا برای همیشه دسترسی ما قطع خواهد ماند یا خیر؟
پیشاپیش از همه شما عزیزان سپاسگزارم
دلم تنگه!
نمیدونم واسه کی یا واسه چی!
ولی یه حس خلا تو قلبم حس میکنم؛
خیلی بده جنس احساست که دلتنگیه رو میتونی تشخیص بدی ولی علتش که چرا رو نه؛نمیتونی  -_-
 
دیشب خواب دیدم :
[ داشتم آماده میشدم واسه خواب که از پنجره دیدم دو نفر دارن میان سمت خونه مون،سریع چراغ رو خاموش کردم که نفهمن بیدارم یهو جلو روم ظاهر شدن و دستشونو گذاشته بودن جلو دهنم و جای پولا رو میخواستن! منم دستشونو پس زدم و شروع کردم به جیییییغ کشیدن و ...‌]
 
بیدار که شدم مثه سگ میترسید
دانلود آهنگ جدید واسه قلبم نگات همیشه آنتیکه با بهترین کیفیت + پخش آنلاین
واسه قلبم؛ نگات همیشه آنتیکه یه رمانِ رمانتیکه
Download Ahang Jadid 98 Vase Ghalbam Negat Hamishe Antike
دانلود آهنگ واسه قلبم نگات همیشه آنتیکه با دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸
 
متن و ترانه آهنگ  واسه قلبم نگات همیشه آنتیکه
واسه قلبم؛ نگات همیشه آنتیکه… یه رمانِ رمانتیکه
خیلی شیک و پیکه دوسش دارم…واسه قلبم؛ ثانیه ها کنارت خاصههمه چی؛ پره احساسهدلِ تو؛ مثِ الماسه…
دانلود آهنگ واسه قلبم نگات همیش
دلم عجیب تنگ شده...قد لونه گنجشک...واسه یه چیزای خزعبل ساده ...واسه کشتی کج (حالا همین دو ساعت پیش داشتم میدیدم ها)...لعنتی چرا این ورزش اینقد خوبه؛)همش دلم میخواهد همه رو بزنم چپه کنم هی میخوام برم کشتی گیر شم:)) واقعا نمیدونم کدوم مریضی میگه بده...پتانسیل من که خالی میشه البته فوران انرژی هم دارم:))...واقعا نمیدونم چطوری از عشق بوکس رسیدم به کشتی کج،البته بوکسم از نوع تایلندیش دوست داشتم...دلم واسه آهنگام تنگ شده...آهنگهای جدید...فن متال بودن...عقده ی
اول هفته یه پیام از سامانه سماح اومد که بخاطر اغتشاشات در رفتن تعجیل ننماید
و ماهم تعجیل ننماییدیم!
موندیم اوضاع اروم شد بریم ولی سامانه سماح دیگه پیام نداد که اوضاع اروم شده!
همه موندن یکم دیرتر برن بخاطر این پیام
رفتیم بلیط بگیریم اینترنتی گفتن بلیط اینترنتی نمیفروشن اجازه فروش ندادن
باید حضوری برید
امروز حضوری رفتیم برای فردا بلیط بگیریم باز بلیط ندادن_ترمینال آزادی
گفتن فردا بیاید، بهمونم گفتن فردا معلوم نیست ماشین باشه یا نه
فقط هم ب
به‌طور واقعاً بی‌سابقه‌ای خوابم بهم ریخته‌ است. روزها شدیداً خواب‌آلودم و جز تلگرام چک کردن و غذا خوردن حال انجام کار دیگری را ندارم. کل این هفته‌ همینطور در خواب بودم و نمی‌توانستم درس بخوانم یا کارهای نشریه را پیگیری کنم و به همین دو دلیل هم نگرانی امانم نمی‌داد و هنوز هم نمی‌دهد. شب هم مثل حالا حس می‌کنم خواب‌آلود نیستم ولی مجبورم بخوابم.
من همیشه آدم خوش‌خوابی بوده‌ام. از آنهایی که دکتر هلاکویی می‌گوید بچه‌های خوب‌اند و خوب می
هروقت باران بیاید، بالاخره بند خواهد آمد. هروقت ضربه می‌خورید
 بالاخره خوب می‌شوید. بعد از تاریکی همیشه روشنایی ست.
 هر روز صبح طلوع خورشید می‌خواهد همین را بگوید اما شما یادتان می ‌رود و درعوض فکر می ‌کنید که شب همیشه باقی میماند.
اما اینطور نیست. هیچ ‌چیز همیشگی نیست. پس اگر اوضاع زندگی خوب است از آن لذت ببرید چون همیشگی نیست.
 اگر اوضاع بد است، نگران نباشید چون این شرایط هم همیشه نمی ‌ماند.
چرا باید تو این اوضاع مامانم دندون‌درد بگیرن و این دندون‌درد علارغم مصرف آنتی‌بیوتیک تشدید یافته و به سینوس‌ها هم منتشر بشه؟ اونم دندونی که همین چند ماه پیش در کرده بودند.
حالا درد هم باعث شده فشارخون مامانم به ۱۸۰/۱۰۰ برسه، کاپتوپریل زیرزبانی و لوزارتان هم بعد گذاشت یک ساعت چندان جوابگو نیستند. .... مامان رفتند تا دستشویی برگشتند فشار خون رفته تا ۲۰۰!
دستام می‌لرزند. و بدتر اینکه، تو این اوضاع رفتن به بیمارستان/درمانگاه/دندانپزشکی (اگه
دختر عموی 4 ساله م دور ستونی که درست وسط خونه ی پدربزرگم هست میچرخه
میچرخه
میچرخه
میچرخه
 
مادربزرگم بهش میگه نچرخ حالت بد میشه ها
می ایسته
با حالت پرخاشگری به مادربزرگم میگه :
مگه نگفتم هر وقت دلم واسه مامانم تنگ بشه انقدر میچرخم دور این تا غش کنم ؟
خب مامانم رفته پیش خدا و فکر نمیکنم دیگه برگرده
 
 
 
من ... هزار بار میمیرم و زنده میشم
هزار بار تو دلم میشکنم واسه دل تنهای این بچه
و هزار بار به خودم فحش میدم بابت کارهایی که کردم و مامانمو رنجوندم
میدونی تو این بارون باید میبودی ولی نیستی حالا که نیستی کاش دوستای خوبی داشتم کاش میشد چرتو پرت بگم از تو حرف بزنم و کسی نصیحت نکنه( میدونی الان دوازده و نیم شبه و اس ام اس اومد یه لحظه فکر کردم تویی، احمقانه ست نه؟)، دلم برای خودت نه برای حسایی که باهات تجربه کردم تنگه، حس یه دوست خوب یه شنونده یکی که قبولت داره یکی که از تنهایی درت میاره... میدونی هیچوقت دوست خوب نداشتم تا اینکه توی لعنتی سرو کله ت پیدا شد اما تو نباید میموندی نباید دوستم میشد
دانلود آهنگ آکس واسه کی + متن اهنگ 
Download New Music Aks – Vase Ki
دانلود آهنگ جدید آکس به نام واسه کی با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
متن آهنگ واسه کی آکس 
خواستم بگم که دلم برات خیلی تنگ شده ولش کننمیدونی چته بد درگیری نمیشینه به دلت هیچ تفریحیدلت تنگ شده میدونم تنگ شده میدونم تنگ شده میدونم
 
یه خاطره داری از یه رابطه ی طولانینمیتونی هیشکی رو جای اون بیاریحتی اگه بهت بگه بدم میاد ازتباز از کل دنیا بیشتر دوستش داری
♥♥♥♥
واسه کی بی
در این مطلب دانلود اهنگ کنار منیو کنار توام تورو میخوامت من واسه خودم برای دانلود در سایت بلاگ ترانه قرار داده می شود
دانلود اهنگ کنار منیو کنار توام تورو میخوامت من واسه خودم 
دانلود آهنگ جدید آصف آریا به نام پایتم من Download New Music Asef Aria - Payatam ... کنار منی و کنار توام تورو میخوامت من واسه خودم یجوری پیگیر تو شدم همه فهمیدن
 دانلود آهنگ پایتم من از آصف آریا با کیفیت عالی,دانلود موزیک ایرانی,دانلود ... کنار منی و کنار توام تورو میخوامت من واسه خودم
متن آهنگ رضا صادقی بنام به تو مدیونم
واسه این که از تو دورم ، به تو مدیونمواسه کشتن غرورم ، به تو مدیونمتو که حرمتو شکستی ، پای عهدت ننشستیگرچه بازم تو نیازم ، لحظه هامو بد می بازم ، به تو مدیونم

واسه ی چشای خیسم ، به تو مدیونماین که از غم می نویسم ، به تو مدیونماین که بی جونم و سردم ، این که بی روحم و زردمپی آرامشی که بردی و من پیش می گردم ، به تو مدیونمبه تو مدیونم ، به تو مدیونم

به تو مدیونم ، غرورمو شکستی عین شیشهبه تو مدیونم که کشتی دلمو واسه
خدایا نذار امید هامون ناامید بشه
امشب به خاطر جمله ی یه کسی خیلی ...
به اوضاع احوالمون دلسوزای انقلاب سوخت...
که دارن یه جور هدر میرین میسوزن و کسی هم نیست از نیت های پاکشون  از درستکاریشون استفاده کنه !
وسط فیلم ایستاده در غبار پاشد رفت خونشون
حین رفتن حس منو دید و میدونست دغدغ هی منم چیه یه جور غریبی داشت گلایه میکرد
انگار که هنوز هم با این سن امید داره یه جا به کار گرفته شه یه گوشه ی کار رو بگیره زیر لب با خودش میگفت
خب که چی داره میگه که یه هم
خب بالاخره شروع کردم friends رو ببینم! میخوام بدونم چیه که انقدر طرفدار دارهالبته دو سه سال پیش چند قسمتش رو دیدم و خسته ام کرد.واسه همین ادامه ندادم
الان دوباره میخوام تلاش کنم :))
کتاب هم اگه بخوام بخونم ادامه ی سینوهه رو میخونم.چون امتحانهام شروع شد و نتونستم ادامه ش بدم
و اینکه خییییلییی وقته کتابهایی که خوندم رو اینجا معرفی نکردم
از مهر سال قبل تا الان نسبت کتاب خوندنم به فیلم دیدنم ده به یک بوده! بیشتر کتاب خوندم و وقت هم نشد اینجا بگم
حالا ش
برای هر کسی جاده یه فرصته برای فکر کردن برای خلوت . مخصوصا اگه تنها باشی و جاده خلوت و ارومامروز از این فرصتا نسیبم شد . راستش بگم بیشتر درگیر فلسفه مسیر شدم . خود واژه جاده .به نطرم اومد مسیر مهم تر تا اهداف .میدونی چی میگم :
مثلا قبولی کنکور مهم تره یا مسیر قبل یا بعدش .ریس شرکت شدن مهم تره یا اینکه ریس خوبی باشی یا اینکه به چه برنامه به این مقصود برسی .برسی شمال مهم تره یا اینکه از بهت توی مسیر قبل و بعدش خوش بگدرهبه نطرم تعریف هدف رو باید اصلاح ک
اگه یه دوست خوب داشتید که ادعای رفاقت صمیمیش با شما به عنوان تنها فرد زندگیش میشد ، بعد در 4 ماه شما دوبار بهش رو میزدین واسه کمک و اظهار نیازمندی میکردین و کاری نمیکرد باز هم حس خوب و شفافتون دست نخورده میموند؟چیکار میکردید بعدش؟
با این تفاسیر که دلایلش واسه رد کمک رو نتونید عمیقا بپذیرید
متن آهنگ مگه واسه تو فرقی داره مهدی جهانیدلخوشی من توبودی که رفتی خواب میبینم هی به خونه برگشتیبد جا ولم کردی تو این همه سختی کی از حال من خبر دارهدنیا شده تیره انگار دیگه دیره تصمیم تو گرفتی که خبری نی دیگهخیلی وقته دلم از زندگی سیره کی از حال من خبر دارهکی از حال من خبر داره کی از حال من خبر داره مگه واسه تو فرقیم داره
ادامه مطلب
دل نازک شدم مرتضی. خوشحالم. قبل ترا اوضاع انگاری جوری شده بود که اگه همون فرمون میرفتم جلو حس میکردم قلبم میشه یه تیکه سنگ.  میدونی مرتضی دل باید یه ویژگی هایی داشته باشه به نظرم، دل باید دریا باشه، دل باید نازک باشه، دل باید ساده باشه، من واسه دلم این چیزا رو میخوام.
امشب یه کلیپی دیدم، یه دختر بچه  تو ترافیک جلو یه ماشینی میرقصید، یه دکلمه ای از شعر شاملو بود، یه جمله ش این بود، غم نان اگر بگذارد...
صورتش خوشحال بود مرتضی، بچه بود، صورت بچه ها
اوضاع کوچ خوبه و من دارم بهترین حالتهای اینروزا رو تجربه میکنم، بدون فکر و خیال الکی و بدون دلیل، واقعا فاصله گرفتن از فضای مجازی و برنامهای چتی مختلف حال ادمو خوب میکنه، منکه حسابی راضی ام و دارم با جون و دل باشگاه و کلاس زبانمو میرم و وقتمو صرف درسم میکنم، جایی که واقعا باید، وقت میذارم و زندگیمو میگذرونم، از خودم و تصمیماتم راضی ام خیلی خوبه که حسم خوبه:-)
اوضاع کوچ خوبه و من دارم بهترین حالتهای اینروزا رو تجربه میکنم، بدون فکر و خیال الکی و بدون دلیل، واقعا فاصله گرفتن از فضای مجازی و برنامهای چتی مختلف حال ادمو خوب میکنه، منکه حسابی راضی ام و دارم با جون و دل باشگاه و کلاس زبانمو میرم و وقتمو صرف درسم میکنم، جایی که واقعا باید، وقت میذارم و زندگیمو میگذرونم، از خودم و تصمیماتم راضی ام خیلی خوبه که حسم خوبه:-)
فردا یک پایانترم و یک میانترم دارم. اوضاع خوبی در هیچکدامشان ندارم و استرس هم چیز تازه ای نیست. دیشب و صبح درگیر دعوا شدم. اگر بخواهم طبق معمول رفتار کنم، امروز را تا شب در این وضعیت ... سپری می کنم و شب امتحان هم طبق معمول درس را متوجه نمیشوم. فردا هم می روم و دو تا صفر خوش آب و رنگ میگیرم و آخر ترم برای مشروط نشدن دعا می کنم. اما راستش نمی خواهم درگیر پروسه همیشگی سه ساله ی خودم بشوم و می خواهم همین امروز ؛ فقط امروز را تحمل کنم. چون فردا قرار است ب
امروز شیرینی واسه عید پختم و بعد از روزها خسته شدم! چون مدتیه پروژه انجام نمیدم و همه رو انداختم واسه بعد عید. دو مدل شیرینی و کوکی کشمش و گردو پختم. خوب شدن اما پهن ! 
امروز یاد یکی از خاطرات بچگیم افتادم. با خواهرم از دیوار باغ میپریدیم بیرون و از در میومدین تو و بعد بین علفا توی مخفیگاهی که ساخته بودیم قایم میشدیم . یعنی مثلا ما دزدیم! بعد یهو دو تا پلیس اومدن تو باغ پیش بابام. فک کردیم که اونا تصور کردن ما دزدیم و واسه همین اومدن! ما هم قایم شدی
به وقتِ  اولین روز فروردین ماه ۱۳۹۹ حوالی ساعت ۷:۱۶  ،ارتباط مستقیم از حرم امام رضا،حتی الان که حدودا  دوازده روز گذشته از این قاب تصویر ،بی اختیار چشمم خیس اشک شد،بغض بدی بود حرم امام رضا اونقدر  خلوت میدیدم .
مهمون ناخونده اینروزا که با همه کوچیک بودنش یه دنیا را درگیر کرده ،کاش دیگه میرفت...
عیدِ  امسال خبری از دید وبازدید های هرساله نبود، عید  امسال  دلتنگی  هر روز همراهمه، عید امسال و مرور  سال های قبل عجیب  حال وهوای اینروزا   را ابری
درگیر چشماته چشام
♪ ♥‿♥ ♪
منم از دنیا همینو میخام
♪ ♥‿♥ ♪
عشقمون داره میرسه به سال
♪ ♥‿♥ ♪
شدیم برا همه عاشقا مثال
♪ ♥‿♥ ♪
نگاه از هم بر نمیداریم
♪ ♥‿♥ ♪
همو داریم یه سرمایه داریم
♪ ♥‿♥ ♪
واسه حرف از برنامه داریم
♪ ♥‿♥ ♪
گرمیم حتی تو زمستونو پاییز
♪ ♥‿♥ ♪
نیمه ی منه این همه بدونن
♪ ♥‿♥ ♪
هر چی میخونم واسه این میخونم
♪ ♥‿♥ ♪
نه نیاد کسی طرفش نبینم
♪ ♥‿♥ ♪
همه میدونن سر این درو دیوونم
♪ ♥‿♥ ♪
نیمه ی منه این همه بدونن
چی شد که انقدر توی پیشرفت کردن و رفتن به سمت اهداف بزرگ ترسو شدیم؟ چی شد که انقدر تعلل میکنیم واسه شروع راهی که لازمه رسیدن به آخرش تلاشه و تلاش و تلاش؟ چی شد که انقدر راحت طلب شدیم؟ همه چی از کِی حاضر آماده رسید دستمون که دیگه زحمت کشیدن واسه به دست آوردن رو از یادمون برد؟ کِی افتادیم توی چاهی که  هرروز داره عمیق تر میشه و بیرون اومدن ازش سخت تر؟ چی شد و از کِی بی طاقت شدیم واسه زندگی کردن؟
این مطلب رو هم حتما بخونید پشیمون نمی شوید :) 
حدود سه ماهه کشور تو اوضاع غیر عادی و فوق العاده قرار گرفته
از ماجرای ابان و گرون شدن بنزین و کشته های اون روز ها و قطعی اینترنت کشور تا ترور سردار سلیمانی و خروش میلیونی و بی سابقه و با معنای مردم و سقوط هواپیمای نخبگان و پدافند و خطای انسانی...
چیزی که حس میکنم اینه نظام داره برهه حساس تاریخی رو میگذرونه
راستش این روزه ها پای نظام موندن خیلی سخته
این روز ها تشخیص درست و غلط توی جو مه آلوده سخته
وقتی اون چیزایی که تا قبل به عنوان نقطه اتکا و قو
درخت را به نام برگ بهار را به نام گل ستاره را به نام نور کوه را به نام سنگ دل شکفته‌ی مرا به نام عشق عشق را به نام درد مرا به نام کوچکم صدا بزنمرا به نام کوچکم صدا بزنصدام بزنزنده شو منو صدا کن دلم واسه صدای خش‌دارت تنگ شده.دلم واسه حرف زدن با لکنتت که دال و ت رو درست ادا نمی‌کردی تنگ شده. دلم برای تمام حمایت‌های حماقت‌بارت تنگ شده.میگفتی هاجر فسخ عزیمت جاودانه بود. چرا برنمیگردی از سفر چند روزه‌ات؟
خب با سلام دوستان یه خبر توپ امروز منتشر شد
رزیدنت اویل 3 نسخه باز سازی یا همون ریمیک تاریخ 20 آوریل 2020 یا همون 15 فرودین خودمون
منتشر میشه
ابتدا واسه پلی 4 و ایکس باکس بعدم واسه پی سی
داستان بازی ام همونه
بنظر من کار خوبی کردن  داستانش حیف بود واسه گرافیک پلی 1
جیل ولنتاینم فقط تو گرافیکای خیلی پایین حضور داشته اینجا میتونه رقیبی بشه واسه شخصیت محبوب ایدا
متن آهنگ رضا صادقی به تو مدیونم


متن آهنگ رضا صادقی بنام به تو مدیونم

واسه این که از تو دورم ، به تو مدیونمواسه کشتن غرورم ، به تو مدیونمتو که حرمتو شکستی ، پای عهدت ننشستیگرچه بازم تو نیازم ، لحظه هامو بد می بازم ، به تو مدیونم

واسه ی چشای خیسم ، به تو مدیونماین که از غم می نویسم ، به تو مدیونماین که بی جونم و سردم ، این که بی روحم و زردمپی آرامشی که بردی و من پیش می گردم ، به تو مدیونمبه تو مدیونم ، به تو مدیونم

به تو مدیونم ، غرورمو شکستی عین ش
فاطمه خانوم اومده خونمون
واسه تمرین حفظ قران
ایه ۶۱ سوره بقره است...
بودنش واسه منم خوبه
مرور میکنم...
چند ماهه دیگه به سن تکلیف میرسه، اگه پولم برسه واسش یه چادر مشکی میخرم، خیلی دوست داره.
البته فکر کنم مامان باباش زودتر براش بخرند...
سلام خوبین همگی؟
البته میدونم همه خوب نیستیم، ولی خوب چه میشه کرد؟ این شهری که منم شرایط خیلی بهم ریخته و ناامنه و دوروز اول هفته رو که با در بسته کار کردیم درواقع اصلا کاری نکردیم فقط منو وتریون رفتیم سرکار چون نمیشد نریم، و کلا هنوزم خیلی شرایط عادی نشده و بیشتر ازاین نمیتونم اوضاع رو شرح بدم فقط خدا به خانواده های داغ دار صبر بده،. هممون شرایط رو میدونیم ولی خوب شرایط شهری که منم شاید بدترین بود در بین بقیه شهرها.
از شرایط کاری بگم یکم شرای
امشب حس میکنم...
بخشیدی!
بخشیدی؟
قول میدم جا نزنم...
...
میگفت ...عاشورا تاریخ زنده اس !
واسه همینه که شب شام غریبان دلتون داره میپوسه ...
واسه همینه که وقتی عصر عاشورا هرجا رو نگاه میکنین انگار راه نفس کشیدن پیدا نمیکنین...واسه اینه که انقدر دلگیره ...
میگفت به خاطر اینه که یه جای تاریخ ...هرسال اتفاق میوفته ...کربلا ...عاشورا...
بجنبی بهشون میرسی ...
میگفت فکر نکن امام حسین میذاره ادمای خوب این عصر و زمونه فقط به خاطر بعد زمان ازکاروانش جا بمونن..
جا نمونی
من هیچوقت آدمِ بمون درست کن و بسازش نبودم، تحمل میکردم. صبر، بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنید.. ولی این صبر واسه این بود که ببینم روال معمول و طبیعی ماجرا به سمت بهتر شدن میره یا بدتر شدن. همیشه ترجیح دادم روال طبیعی اتفاق ها همونی باشه که هست یکم دست انداز البته توی روال طبیعی هم بد نیست و قابل تحمل... اگر هم این روال وشکل طبیعی قابل تحمل نبود کنده میشم ازش...ولی ساختن و درست کردن شرایط، حس زندگی با یک صورت جراحی شده ی فیک بد قواره رو داره.. اینه
صدای اذان به گوشم میرسه؛درلحظه  به دلم افتاد یه ختم ۴۰ روزه بردارم و نیت کنم  واسه هرچه زودتر رفع شدن این اوضاع ، به خودم گفتم بهتره   از  تصمیمم بنویسم و بپرسم هرکسی که موافق در این ختم ۴۰ روزه شرکت کنه تا همگی دعا کنیم به امید  زود رفع شدن شرایط.
نیت کردم هر روز پنج بار آیت الکرسی بخونم  به مدت ۴۰ روز ،هرکسی موافقِ و دوست داره شرکت کنه ،کامنت بزاره
 
+الزامی به شرکت کردن نیست اما اگه خواستید شرکت کنید بهم بگید چون میخوام بدونم چند نفر میشیم.
این روزها 90 درصد آدم‌ها وقتی به من می‌رسند دیگر از اوضاع کارم نمی‌پرسند، مسائل و مشکلات اجتماعی شهر را جویا نمی‌شوند، نمی‌پرسند فلان خبری که در مورد فلان مدیر منتشر شده است چقدر صحت دارد؟ حتی به شکل عجیبی دیگر ملامت و سرزنشم هم نمی‌کنند که چرا رفتی یک شهر دیگر تنها زندگی می‌کنی و دختر که از خانواده‌اش دور نمی‌شود!!! در عوض به محض روبرو شدن با من می‌پرسند: "تاریخ عروسیتون کِی هست؟" بعد بلافاصله می‌گویند: "تو تابستون نباشه‌ها، بنداز پایی
دیشب با دوستم رضا رفتیم بیرون که هم شامی خورده باشیم و هم دوری زده باشیم ؛ اما وقتی برگشتیم به انبار من موندم و کلی فکر و دغدغه که فقط از خدا خواستم کمک کنه که تو این دوره سخت ، بتونیم درست باشیم و درست زندگی کنیم .اول بگم که شیراز ، از نظر حجاب و حیا چه برای دختر و چه برای پسر اصلا اوضاع مناسبی نداره بخصوص هرچه به بالای شهر بری ، اوضاع هم بدتر می شه !!اوضاع طوری می شه که روسری برای دختر دیگه معنایی نداره ، بارها دیدم که بعضی از دخترخانم ها ، بدون ر
پنج روز از ۹۸ گذشته حس میکنم تبریک نداره وقتی نه برنامه ای دارم و نه تا الات کار مفیدی انجام دادم
دلم برای انگشترم تنگ شده و حیف که نمیشه اینجا بندازم دستم
دلم واسه دانشگاه تنگ شده ... واسه شلوغیش... والبته داشتن برنامه ش...
حالم از ابن فکرا هم بد میشه...... چند نفر مثل من هستند که دانشگاهشون از شهرشون انقد دور باشه و همونقد که اونجا دلشون واسه خونه تنگ میشه ؛ تو خونه دلتنگ دانشگاه بشن.
اصن این که حس تعلق و عدم تعلقت هردو هم زمان به دو جا باشه خوبه یا
بعضی اوقات احساس میکنم خیلی خودخواهم و خیلی بد مثل الان
وقتی مرور می کنم لحظاتو بعضی کار هامو یا تصمیمامو خیلی خودخواهانه می بینم 
نمیدونم شایدم امپر مغز من مثل ارز زده بالا
کلا الان تو دوره ای هستیم که غیر ممکنه
غیر ممکنه ناراحت نشی نه واسه خودت واسه نزدیکانت یا واسه اطرافیانت
امروز خیلی دلم گرفته ،هم واسه خودم هم واسه بقیه انا به جرئت میتونم بگم درد خودمو با درد دیگران فراموش کردم.
واقعا بعضیا چقدر دردمندن به اون بالایی دلم گرفته و حالم خ
سر نقصهای پرونده ها..موضوع پایان نامه امو مجبور شدم عوض کنم..ب بدبختی سر ی هفته پروپوزالمو نوشتمش..فرستادم واسه استاد راهنمام..ک اوکی رو بده..بفرستم واسه استاد مشاورم واسه کارای آماریش..ک دفاعش کنم و کد اخلاقمو بگیرم..برم سر جمع اوری..
بعد ک باز کردم ایمیله استاد راهنمامو...ببین ینی حتی ب فرمه پروپوزالمم گیر داده بود..دیگه از ایراداتش بر نوشته ها نگم دیگه..البته تقصیر خودمه ک رفتم سراغه سختگیرترین استاد..ولی میارزه ب نوشتن ی پایان نامه اساسی..
ول
به نام خداوند بخشنده مهربان 
سلااااااااااااااام دوستانِ عزیز
گفتم یوقت بدنباشه وبلاگ ندارم
واااااااااااااای چه لذتی داره واسه اولین بار وبلاگ داشتن
ندید پدید هم خودتونین
کلا اینجا رو درست کردم واسه اینکه... 
هر چیزی رو خوشم بیاد تو وبلاگ ام قرار بدم
 
حال همتوووونم خووووب
در طول این سال ها  وقتی مامان بعد از نبرد یک تنه با کار خانه کم می آورد و در رخت خواب می افتاد و ما هم گیج و سرگردان دنبال زودپز و هاون و ادویه و گوشت خورشتی و سبزی سوپ و آش و... می گشتیم و هر ثانیه دعا می کردیم مامان زودتر خوب شود تا از این اوضاع داغان و شلم شوربا نجات پیدا کنیم.دقیقا همان لحظه ها با هم تصمیم می گرفتیم که از این به بعد هر کدام گوشه ی کاری را بگیریم تا به آن اوضاع نیفتیم.دو سه روز اول خوب پیش می رفت و بعد دوباره و دوباره  از زیر کار در

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها